Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

سیدعطاءالله مهاجرانی نوشت: حجت‌الاسلام والمسلمین صدیقی، امام جمعه موقت تهران و رییس حوزه علمیه امام خمینی در منطقه اُزگل تهران، فرموده‌اند: «با دعا می‌توان از جنگ اقتصادی کشور گذر کرد. در خلوت اشک بریزید و مشکلات کشور را با دعا حل کنید.» (خبر‌گذاری فارس)

درباره داوری و پیشنهاد حضرت آقای صدیقی چند نکته قابل تامل به نظرم می‌رسد:

یکم: ایشان در دولت قبل همه نابسامانی‌ها را به سوءعملکرد دولت و شخص رییس‌جمهور نسبت می‌دادند و پیشنهاد می‌کردند که دعا کنید از این دولت نجات پیدا کنیم! فیلم توصیه ایشان در هنگام زیارت در مسجد جمکران موجود است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دوم: خداوند متعال در جنگ نظامی، توصیه به کسب «اقتدار» و «وسائل» مناسب برای پیروزی کرده‌اند. این آیه در حقیقت رهنمودی برای دیگر جنگ‌ها از جمله جنگ اقتصادی و تبلیغاتی و روانی و سیاسی نیز هست.

وأعِدُّوا لهُم مّا اسْتطعْتُم مِّن قُوّةٍ ومِن رِّباطِ الْخیْلِ تُرْهِبُون بِهِ عدُوّ‌الله وعدُوّکُمْ وآخرِین مِن دُونِهِمْ لا تعْلمُونهُمُ‌الله یعْلمُهُمْ (سوره انفال/ ۶۰)

«و هر چه در توان دارید از نیرو و اسب‌های آماده بسیج کنید، تا با این [تدارکات]دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان]دیگری را جز ایشان - که شما نمی‌شناسیدشان و خدا آنان را می‌شناسد - بترسانید.»

«نیرو» در حقیقت همان موضوع کانونی آیه است که اسبان آماده در کارزار، نشانه‌ای از نیرومندی سپاه به شمار می‌رفته است. بدیهی است که ایمان‌های صیقل خورده و اراده‌های پولادین سرچشمه نیرومندی است. وقتی ارتش امریکا، قهرمان ملی مقاومت و ملت ایران سردار قاسم سلیمانی را شهید کرد، زدن پایگاه عین‌الاسد، در استان انبار در عراق در ۱۸ دی ماه ۱۳۹۸ در ساعت یک و ۲۰ دقیقه بامداد، درست در همان ساعتی که ارتش امریکا در فرودگاه بغداد، قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و همراهان را شهید کرده بود، انجام شد. چنان عملیاتی بدون نیرو و بدون امکانات و آمادگی میسر نبود.

ما ننشستیم و دعا کنیم و امریکا را نفرین کنیم که سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس را شهید کرده است. اقدامی که صورت گرفت در واقع تحقق رهنمود قرآنی است و دستاورد آن هم ترس و واهمه امریکا بود. ترامپ نتوانست نگرانی و واهمه خود را از حمله به عین‌الاسد در مصاحبه مطبوعاتی‌اش پنهان کند.

تهدید زدن ۵۳ نقطه در ایران یاوه بود. «نیرو» همان توانایی و اقتدار موشکی ایران بود و اسبان آماده به تعبیر قرآن مجید همان موشک‌هایی که به عین‌الاسد اصابت کرد. به روایت زمخشری در تفسیر گرانقدر کشّاف، عقبة بن عامر از پیامبر اسلام روایت کرده است که در تفسیر «قوّه» فرموده بود: «ألا إنّ القُوّة الرّمی» توانانی، قدرت تیراندازی است.

در روزگار پیامبر تیر و کمان مصداق نیرومندی بوده است، امروزه توانایی و دفاع موشکی چنان کاربردی دارد.

سوم: جنگ اقتصادی هم همین است؛ نیاز به برنامه‌ریزی و تعقل و استفاده از تجارب دیگران و بهره‌گیری از کارشناسان و دانشمندان دارد. همان‌گونه که در جنگ نظامی باید به نیرومندی و وسائل تکیه کرد، در جنگ اقتصادی نیز توانایی و وسائل نیاز است. اقتصاد مقاومتی که مکرر از سوی رهبری تاکید شده، در واقع تدارک و تحقق برای مقابله در جنگ اقتصادی است.

چهارم: کتاب اصول کافی، مهم‌ترین کتاب از کتب اربعه شیعه با «کتاب العقل و الجهل» آغاز شده است نه با کتاب دعا! پس از کتاب العقل و الجهل هم «کتاب العلم» است، به نظرم حکیم فردوسی که شاهنامه را با بیت بسیار درخشنده:

به نام خداوند جان و خرد

کزین بر‌تر اندیشه بر نگذرد

آغاز کرده، به همین مضمون توجه داشته است.

منبع: روزنامه اعتماد

منبع: آفتاب

کلیدواژه: عطاءالله مهاجرانی جنگ اقتصادی جنگ اقتصادی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۴۸۳۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلیمانی عملیات‌هایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!

استنلی مک‌کریستال، یکی از ژنرال‌های چهارستاره قدیمی آمریکا درباره حاج قاسم می‌گوید: « ما زمانی که برای مقابله با ایرانی‌ها تلاش می‌کردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیط‌های مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوق‌العاده انجام می‌دهد.»

 به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: استنلی مک‌کریستال، یکی از ژنرال‌های قدیمی آمریکایی است که این روزها یا در کشتی تفریحی‌اش به سر می‌برد یا پای بازی گلف است. چنان اعتباری بین آمریکایی‌ها دارد که برای دیدارش باید به چندین نفر مراجعه کنند تا با این ژنرال چهارستاره صحبت کنند. او درباره حاج قاسم می‌گوید: «من از چیزهایی که مشاهده کردم، می‌توانم بگویم او بهترین کسی است که آنها دارند. ما زمانی که برای مقابله با ایرانی‌ها تلاش می‌کردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیط‌های مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوق‌العاده انجام می‌دهد.»

اما برای اینکه معنای عمیق این نوع تعریف و تمجید دشمن از یک سردار بزرگ ایرانی را درک کنید، باید به انواع خاطرات درباره حاج قاسم مراجعه کنید. ماجرا به‌ویژه وقتی قابل تأمل می‌شود که پای صحبت‌های خودِ سردار بنشینید. کتاب «ذوالفقار» (برش‌هایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم به همت علی اکبری مزدآبادی) دقیقا چنین فرصتی را برای شما فراهم می‌کند. کتابی که حاج قاسم در آن از صحنه‌های عجیب‌وغریب نبرد می‌گوید و هشت سالی که با شجاعت و ایثار گذشت. آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش‌هایی از این کتاب است.

فرماندهان جلوتر از نیروها
نیروهای ما از ارتفاعات ٢٠٢تا ارتفاعات عین‌خوش و ارتفاعات ابوغریب را اشغال کردند و می‌رفتند به طرف دهانه ابوغریب. آتش توپخانه‌های ما روی ارتفاعات ابوغریب بود و زودتر می‌رفتیم تا تنگه ابوغریب را ببندیم. نخستین بار یکی استیشن به ما داده بودند و نخستین ساعتی بود که سوار این ماشین شدیم. من به اتفاق مهدی کازرونی و سیدغضنفر تهامی که بیسیم‌چیِ من بود و حسن دانایی‌فر که آن روز به‌اتفاق شهید زین‌الدین، مسئولیت اطلاعات از شاوریه تا عین‌خوش را داشتند و حسن مسئولیت آمادگی و اطلاعاتی محور دشت‌عباس و عین‌خوش را به‌عهده داشت، چهار نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم. برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم. روی جاده خاکی از ارتفاعات به طرف پایین که روی نقشه به تنگه ابوغریب می‌رسید، راه افتادیم و از دور، تأسیسات چاه‌نفت را دیدیم و یقین کردیم که به ظرف ابوغریب می‌رویم.

ماشینی که داخلش بودیم تکه‌تکه شد!
رسیدیم به چاه‌نفت. چهار تا پنج نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار اینها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف ابوغریب. وقتی مقابل تنگه رسیدیم، ارتفاعات از دو طرف می‌آمد و جاده از وسط ارتفاعات عبور می‌کرد. به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگه ابوغریب، انتهای ستون عراقی‌ها مشغول عبور کردن بود و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمی‌کردیم و به‌سرعت پشت سر ستون تانک می‌رفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک. در یک ماشین تنها بودیم. همین که گفتیم تانک، انفجار عظیمی رخ داد. ماشین رفته بود روی مین ضدخودرو، مین منفجر شد. تمام ماشین تکه‌تکه شد.

احساس کردم صورتم سوخت...
عکس ماشین هست. توی تکه‌های ماشین ما چهار نفر در هوا معلق‌زنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود. اگر عکس ماشین را ببینید، غیرقابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. حسن نصف سر پایش قطع شد، من صورتم سوخت و مقداری ترکش ریز به‌صورتم خورد و مهدی پایش زخمی شد. عمده ما زخم‌های کوچکی برداشتیم؛ درحالی‌که حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد. هیچ‌کس تصور نمی‌کرد زنده باشیم. با انفجار ماشین، همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید و قبل از آن، یک آمبولانس برای نجات ما آمد که رفت روی مین و همه سرنشینان آن کشته شدند. بعد بچه‌ها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول. این آخرین روز عملیات فتح‌المبین بود.

دشمنی که صددرصد آماده بود
قبل از عملیات «بیت‌المقدس» (که منجر به آزادسازی خرمشهر شد)، سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات «ثامن‌الأئمه»، عملیات «طریق‌القدس» و عملیات «فتح‌المبین». دیگر زمینی در جنوب، غیر از زمینِ خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتح‌المبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت، لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد. یکی از آن ویژگی‌ها، طراحی عملیات بود.

هیچ طراح جنگی در دنیا نمی‌تواند!
الان بیش از ٣٠سال از جنگ گذشته است (زمان روایت این خاطره، ٣٠سال از جنگ گذشته بود) اما اگر دویست سال دیگر هم از جنگ بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمی‌توانند طرحی جامع‌تر از عملیات بیت‌المقدس طراحی کنند. جامع‌ترین طرح بود، البته این طرح، طرح بسیار متوکلانه‌ای بود، متهورانه و شجاعانه. طرحی طراحی شد که نیرو را نیمه‌شب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیش‌بینی کند این نیرو بدون اینکه با دشمن درگیر شود، ٢١کیلومتر در شب پیاده‌روی کند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر... چنین طرحی در طراحی، قدرت می‌خواهد، جسارت می‌خواهد چنین اقدامی. خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بی‌نظیری بود. فکور بود. هیچ دانشگاه و دانشکده‌ نظامی نرفته بود اما خدا در وجود این جوان، دنیایی از فکر و توکل و قدرت قرار داده بود. حسن باقری، انسان عجیبی بود.

بیست و چند روز بی‌خوابی!
نکته دوم سرعت عمل بود. دشمن باور نمی‌کرد در چهلم عملیات فتح‌المبین، این عملیات آغاز شود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهره‌ها دیدنی بود. چهره‌های پر از دوده باروت، پر از خاک، یک گرد چند سانتی خاک روی همه این چهره‌ها نشسته بود. چهره‌هایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین شهیدحاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، عملیات را اداره می‌کرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند؛ خسته هم بودند. بیست روز بگذرد و شما حتی دو شبانه‌روز نخوابید! بیست‌وچندروز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون اینکه یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد! من دقیقا چهره‌ها در ذهنم هست. آمدیم کنار همین سه‌راه حسینیه.‌ آنجا جلسه‌ای بود... وقتی این جلسه در آنجا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود، آن چشم‌ها دیدنی بود. آن گردن‌هایی که حرف‌نزده به یک طرف می‌افتاد، دیدنی بود و کسی واقعاً نمی‌تواند آن حقیقت را نشان بدهد.

با چه رویی برگردیم؟
در همین جلسه بود که حسن باقری اعجازی انجام داد... به‌دلیل خستگی فوق‌العاده بچه‌های رزمنده، همه فرماندهان بحث‌شان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم، یکی دو هفته، سه هفته، تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاق‌نظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما بیست روز است که به مردم‌مان می‌گوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی می‌خواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبت‌های حسن، جوّ جلسه را عوض کرد.

١٥ هزار اسیر، شوخی نیست!
عملیات، سه شب صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد. من همیشه در ذهنم هست که چه شد در روز آخر عملیات که آن اتفاق معجزه‌آسا افتاد؟ بیش از ١٥هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت ١٥هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، ١٥هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز و مسلح، درحالی‌که با عقبه‌خودش ارتباط دارد، اینها همه بیایند تسلیم شوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخی‌ها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند و...

کامیون کامیون اسیر می‌آوردند...
آن‌قدر عدد اسرا زیادی بود که توصیه همه فرمانده‌هان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چراکه بچه‌های ما توی آنها گم می‌شدند. تخلیه آنها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون می‌آمدند اسرا را می‌بردند، تخلیه می‌کردند. در جنگ ما، یکی از جامع‌ترین صحنه‌هایی که می‌توان آن را به اندازه یک جنگ به نسل‌ها ارائه کرد، عملیات بیت‌المقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارت‌های حمدگونه بر زبان امام جاری شد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • نگذارید قصه کاظم صدیقی، استخوان لای زخم بماند /حضورش در نماز جمعه و توجیهات طلبکارانه اش، سوءتفاهم ها را افزایش داد
  • پرونده کاظم صدیقی باید بررسی قضایی شود | تا شایعات هست نباید اصرار بر حضور در نماز جمعه داشت
  • بیگی نماینده مجلس : پرونده کاظم صدیقی باید بررسی قضایی شود / تا زمانی که شایعات وجود دارد نباید اصرار بر حضورش در نماز جمعه داشت
  • علیرضا بیگی : پرونده کاظم صدیقی باید بررسی قضایی شود / تا زمانی که شایعات در این باره وجود دارد نباید اصرار بر حضورش در نماز جمعه داشت
  • تصویری از در آغوش کشیدن کاظم صدیقی توسط آقای وزیـر
  • سلیمانی عملیات‌هایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
  • علیرضا بیگی: پرونده کاظم صدیقی باید بررسی قضایی شود
  • علیرضا بیگی: پرونده کاظم صدیقی باید بررسی قضایی شود /تا زمانی که شایعات دراینباره وجود دارد نباید اصرار بر حضورش در نماز جمعه داشت
  • (عکس) روبوسی کاظم صدیقی و وزیر ارشاد در نماز جمعه
  • محمودزاده: پرونده چای دبش لاپوشانی شد، در پرونده کاظم صدیقی هم کوتاهی شد /چرا تا قبل از عذرخواهی صدیقی ورودی به پرونده زمین خواری در ازگل نشد؟